جدی نگیرید ، سپید بخوانید لطفاً :
بال پرنده ای در بالش
مرده
پیراهن ، پیله ای بر تن
ابریشم
شام
سینه میخواهی یا ران
بانوی سالخورده
سمور را نمی شناسد
و
پالتوی پوست را عاشقانه می پرستد
ماهی را
از میان آب های خروشان ِ ! وانی کهنه
زنده می خرم تا جلوی چشمانم بمیرد
باغ وحش
جای خوبی است تا کودکم
فرق بین شیر و شتر را بفهمد
و عکسی به یادگار بگیرد
تا پسرش شاید روزی شیر را بشناسد
ما که فالکاریوس یوتاهنیس را نشناختیم
نسل آنها شاید با آدم پایان گرفت
آنروز ها دوربین نبود ، بود؟